شعرهای من!!! فقط شرمنده اگه بی ادبیه!!!!!!!!!!!! (سه شنبه 87/11/29 ساعت 9:34 عصر)

به نظر تو...
نه
نظر نده رفیق

من برای خوب شدن
برای خوب شکل گرفتن
نظرات تو را
تراشیده می‌شوم
پاشیده می‌شوم
شاشیده‌ می‌شوم

هر که هستی باش
جه فرق می‌کند
من از تو بهترم
خوش‌لباس‌تر
خائن‌تر

اگر نگویی
ما هر دو با هم پهن می‌شویم
لوله‌مان می‌کنند
لوله می‌شویم
گلوله می‌شویم

جناب سرکار
تفنگت را بیار
و این خشاب را که من دارد
توی آن بگذار

من باید شلیک شوم
به دهان هر معترضی
به مغز هر متفکری
به ماتحت هر کثافتی

نجاتم بده
از این زیر
از این وزیر
مرا بالا ببر
مرا تا حق تعالی ببر
مرا حتی تا سدره‌المنتهی ببر

ناجی من
مرا بیرون بکش
از این آش شله قلمکار
در چهارسوق بازار
بزن تار
بزن تار
بزن تار

بگشای در که باغ و گلستانم آرزوست





حرفای دلم ، نصیحت ، هرز و بالاخره مزخرفات روزمره زندگیم!!!!!! (سه شنبه 87/11/29 ساعت 9:34 عصر)

1-از عشق نباید نوشت:

رفتم سراغ آهنگ هایی که نزدیک به یکساله اونا رو گوش نکردم.همشون خاطره ان.امروز

که داشتم گوش می کردم رسیدم به .... . همون چیز دیگه.بی خیال اصلا.به این نتیجه

رسیدم که دیگه نباید از وابستگی هام چیزی بگم.

مگه مریضم؟دارم فکر فردا پس فردا رو می کنم که باید به یکی جواب پس بدم که اینارو در

مورد کی نوشتم.دخترها رو که نمیشه کنترل کرد.فضو... . نه ببخشید.چیزن.کنجکاون.واسه

همین حتما یه روزی این دلنوشته ها دردسرساز میشن.

2-نمی خوام نمیشه دیگه بی تو اینجا زنده باشم:

وسوسه شدم.تو پست قبلیم نوشتم که قضیه ی احمدی نژاد پیش اومد.اعتراف می کنم

رسما وسوسه شدم تا برم سراغ وبلاگ سیاسی ام و فعالش کنم.دارم مقدمات ادامه ی

فعالیتم رو فراهم می کنم.

خیلی وقت بود سراغش نرفتم ولی نمی تونم در برابر این مسائلی که داره پیش میاد ساکت

بمونم و دوری از وبلاگ نویسی سیاسی رو تحمل کنم.هر چی باشه قدمت اون وبلاگ حتی

از وبلاگ بیا تو هم بیشتره.

3-رفیق خوب روزها:

دارم فکر می کنم که هیچکدوم از رفقام از راهنمایی تا الان که دانشگاهم تمام شده هیچکدومشون

اهل دخ-تر بازی و دوست بازی نبودن.یعنی انواع فسق و فجور از مش-روب تا مفعول رو داشتن

ولی اهل این یکی نبودن.

البته من که فوق العاده مثبت می باشم و هرگز لب به قلیـانشان هم نزدم چه برسد به این

مشــــروبات الکلـی و باز چه برسد به فاعل و مفعول و این حرفا.

4-لیلی فقط تو قصه ست:

نگاه عاقلانه به مسائل عاشقانه خیلی سخته ولی دارم سعیم رو می کنم.الان نگاهم

حتی نسبت به هفته ی پیش عوض شد.چلچراغ مصاحبه ای داشت با افشین یداللهی

ترانه سرا که بعضی حرفاش در این مورد قشنگ بود:

اگه دیدیم کسی تصمیم گرفته دیگه با ما نباشه ما هم به تصمیمش احترام میذاریم و با

احترام جدا می شیم و اینو می پذیریم.باید متوجه بشیم این حرفا که اگه تو نباشی من

می میرم و جهان برام سیاه میشه و ... واقعیت نداره.چون ما زندگی می کنیم و عاشق

نفر بعدی میشیم و براش شعر میگیم و بعدی و بعدی.

نه ما برای کسی می میریم و نه کسی از عشق ما می میرد وگرنه تا الان نسل ترانه

سراهامون منقرض میشد!!!

5-آی دی ام همچنان در حالت خاموش به سر میبره.

پارازیت:می خواستم کامنتدونی رو ببندم اما یک اعتراض اجازه نداد.





احساس میکنم دلم بیشتر میخواد حال و روز آدمای اطرافمو درک کنم. (سه شنبه 87/11/29 ساعت 9:34 عصر)

احساس میکنم دلم میفهمد حال آن عاشقی که معشوقش از کف رفته و او حتی نام معشوق را ، برزبان راندنش ، جایز نیست .

و آن  معشوقی که با مردی غیر از عاشق ، پیمان بسته ، در آغوش بیگانه ای به عاشق می اندیشد .

و آن عاشقی که با خود سخت می اندیشد که به معشوق ِِ به خانهء بخت رفته اش ، نیندیشد .

دلم می سوزد برای مرد مجردی که می اندیشد کاشکی عاشق می بود

و آن مرد متاهلی که می اندیشد کاشکی هرگز عاشق نمی شد .

آن دختری که در بستر تنهائی خویش ، در آغوش آن مرد رویائی  , بودنش را مجسم می کند .

و آن زن پا به سن گذاشته که در مبارزهء  با زمان ، به قیمت خیانت حتی ، به عیش ِ بی حصار می اندیشد .

آن مادر زیبا روی ِ تهیدست ِ بی پروا ، که تنش را به نان صغیرانش می فروشد .

یا آن دخترک زشت روی ، که آنقدر می ماند تا دلش در حسرت مطلوب و محبوب بودن ، در سینه بپوسد و یا برای فرار از فشار ِ جنون ، تن به هر بی سر و پا به رایگان بسپارد .

من دلم می سوزد برای آن مردم فریبی که از حقیقت برای موجه جلوه دادن باطل بهره می گیرد آنروز که مردم ِ کوچه و بازار ، نقاب از چهره اش برمی گیرند و طناب دار بر گردنش می نهند .

و آن خوشخیالی که میان آرزوها و واقعیت زندگیش ، دنیائی فاصله هست و او مشغول ِ مقایسهء مدام ِ رقمهای بلیط بخت آزمائی .

احساس میکنم دلم میفهمد حال آن شاگرد تنبلی که همیشه مورد سرزنش معلم و همشاگردی هایش قرار می گیرد و نمی داند که وجودش چقدر برای زرنگ تر بودن دیگران حیاتی ست .

و   آن بزهکار جاهل و غیرتی و سرخوش ، که همچون برگهای جوان سرزده از کندهء قطور ِ پوسیده و کرم افتاده ای ست و نگاهش هنوز در نگاه ِ متبسم دختری سیه چشم و سپید موی ، گره نخورده است .

یا آن دیگری که با زنان بسیار خوابیده اما با یکی شان حتی یکبار ننشسته .

و آن مردمی که سرنوشتشان ، به دست پر توان خود ، رقم نمی خورد ، بلکه به رسم سنت از پدر برایشان به ارث می رسد و یا دست هاشان ناتوان است یا که مصلحت دیگران در آن است .

و آن پیرمرد فرتوتی که مجال چشیدن ِ طعم خوش ِ بسیاری از نعمتهای الهی را هرگز نیافته است .

یا آن بیمار طاعونی مطرود و بی گناه که شرنگ درد می نوشد و مرگش فرا نمی رسد .

و یا آنکس که وسعت خوبی هایش را اطرافیانش درک نمی توانند کرد .

یا مردی که ناموسش در آستانهء فرو غلتیدن به پلشتی دامان است و در رگهای غیرت او ، معجون ِ چای ِ سرخ ِ تازه دم ، دود غلیظ سیگار ِ بی فیلتر و نشئهء رخوت انگیز ِ تریاک ، در جریان .

من دلم می سوزد . . .

من دلم می گیرد . . .

. . . و برای . . .

. . . و برای . . .

. . . آری آری ، داستان بسیار است .





اینم یه چندتایی جک با حال!!!!!!!!!!! (سه شنبه 87/11/29 ساعت 9:34 عصر)

درپی کسب رتبه ی 1 توسط یانگوم او اظهار کرد در زمانی که زیر نظر پزشک شین درس میخوانده از کتاب های فیزیک 2 و شیمی عمومی گاج استفاده می کرده است. (گروه آموزشی جوکار)

 

 

آیا میدانید 3 نفر اول کنکور گروههای انسانی، ریاضی و تجربی از سس سالاد مهرام استفاده میکردند؟!

 

 

 

 

ایرانسل عشق را تکمیل می کند:
در نیمه شبها با دقایق رایگان ایرانسل مخ عزیزانتان را کاملا بزنید!

عشق را با ایرانسل معنی کنید (روابط عمومی MTN ایرانسل(

 

 

 

باز هم تحول... باز هم نوآوری... پزشکان ایرانی با پیوند زدن رگ غیرت به یک هموطن رشتی بازهم حماسه آفریدن!

 

 

 

 

از ترکا می پرسن به مادر امام زمان چی میگن؟ میگه: بستگی داره اگه پایین شهری باشه، ننه حجت. اگه وسط شهری باشه مامان مهدی. اگه بالا شهری باشه خانم عسکری!

 

 

 

 

قابل توجه آقایان:

با توجه به در نظر گرفتن قیمت جدید سکه دیه از مهریه ارزانتر است..

حالا تصمیم با شماست

 

 

 

 

 

سال 1320 محمد رضا شاه کنار قبر کورش:

ای کورش، آسوده بخواب که ما بیداریم

سال 1386 احمدی نژاد کنار قبر کورش:

کورش پاشو من ریدم......

 

 

 

 

 

مراحل ازدواج:

اول از بس دوسش داری میخوای بخوریش

بعد عادی میشه

چند سال بعد پشیمون میشی که چرا نخوردیش

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 





فرق پسرها با دخترها در بیرون آوردن ماشین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!! (سه شنبه 87/11/29 ساعت 9:34 عصر)

سلام!

فرق پسرها با دخترها در بیرون آوردن ماشین از بین دو تا ماشین از بغل خیابون :

پسر ها :
1- با کنترل دزدگیر در ماشین رو باز می کنن .
2- سوار ماشین میشن .
3- یه نگاه از آینه به عقب می کنن .
4- ماشین رو بدون هیچ درنگ و ترسی در میارن .
5- به راه خودشون ادامه میدن .

دختر ها :
1- تو کیفشون دنبال کنترل دزگیر هستند .
2- اون رو پیدا نمی کنن .
3- دست میندازن تو جیبشون و کنترل دزدگیر رو در میارن .
4- نمیتونن با کنترل دزدگیر در ماشین رو باز کنن .
5- با کلید در ماشین رو باز می کنن .
6- رو صندلی می شینن .
7- تو آینه به آرایشون می رسن .
8- دنبال عکس دوست پسرشون می گردن تا روحیه ای برای زندگی کردن پیدا کنن .
9- بجای عکس دوست پسرشون عکس پدرشون رو پیدا میکنن .
10- از ترس خودشون رو خیس می کنن .
11- در همون حال که خودشون رو کثیف کردن ماشین رو روشن می کنند .
12- ماشین با یه پرش کوچیک به جلو خاموش میشه .
13- مرحله 12 اونقدر تکرار میشه که به ماشین جلویی می خورن .
14- می ترسن از ماشین پیاده بشن .
15- از دوباره خودشون رو خیس می کنند .
16- با دستمال کاغذی عرق خودشون رو خشک می کنن .
17- یادشون میفته که چرا ماشین خاموش میشده .
18- دنده رو خلاص می کنن .
19- ماشین رو روشن می کنن .
20- دکمه پنجره رو می زنن تا باز بشه .
21- پنجره باز نمیشه .
22- یادشون میفته که دارن پنجره کمک راننده رو باز می کنن .
23- بالاخره پنجره رو باز می کنن .
24- سرشون رو از پنجره میارن بیرون تا عقب رو نگاه کنن .
25- یه ماشین با سرعت از کنارشون رد میشه .
26- میترسن و خودشون رو خیس می کنن .
27- بالاخره خیابون خلوت میشه .
28- دنده رو میزارن رو یک و گاز میدن .
29- ماشین که به ماشین جلویی خورده بود ماشین جلویی رو حل میده .
30- ماشین سره جاش تیکاف می کنه .
31- دنده عقب میان .
32- میخورن به ماشین عقبی .
33- از ترس خودشون رو خیس می کنن .
34- از دوباره منتظر میشن که خیابون خلوت بشه .
35- اینبار که گاز میدن ماشین میفته تو جوی طرف راست .
36- یادشون میفته که فرمون رو اشتباهی چرخوندن .
37- زنگ می زنن به دوست پسرشون .
38- موبایل باطری تموم میشه .
39- دوست پسرشون بعد از 1 ساعت که تو ترافیک بود بالاخره میرسه .
40- دوست پسرشون براحتی و مثل اون یکی پسرا ماشین رو در میاره .
41- راننده ی ماشین جلویی و عقبی میرسن و دوست پسر رو کتب می زنن .
42- پلیس 110 میرسه و پسر رو بازداشت می کنه .
43- پلیس متوجه میشه که پسر خودش رو خیس کرده .
44- دوست پسر با رشوه و خرج کردن چند صد هزار همه رو راضی می کنن .
45- متوجه میشه که خودش رو خیس نکرده بلکه چون دوست دخترش جای راننده رو خیس کرده بود اونم خیس شده .
46- پسر با ماشین دختر رو تا در خونه میرسونه .
47- پدر و برادر های دختر از نگرانی دم در ایستادن .
48- پدر دختر رو کتک میزنه .
49- برادر های دختر پسر رو کتک می زنن .
50- دختر هم خودش و هم پسر رو بدبخت می کنه .





<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 52 بازدید
    بازدید دیروز: 15
    کل بازدیدها: 28176 بازدید
  • درباره من

  • جک های روز
    سینا محسنیان
    اس ام اس جک یوزارسیف جدید جک ترکی اس ام اس، جک و پیامک عاشقانه، عکس، موبایل، sms
  • مطالب بایگانی شده
  • اشتراک در خبرنامه
  •