سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قصه آشنایی من و .............!!!!!!؟؟؟؟؟ (سه شنبه 87/11/29 ساعت 9:34 عصر)
 

در یک روز بارانی با تو آشنا شدم؛

رفتیم، گفتیم، خندیدیم ، چقدر خوش بودیم خیس شدیم!

وهنوز باران میبارید که از هم گذشتیم؛ تو به سوئی رفتی ومن به دیگر سو

خیس شدیم! و حالا وقتی باران می بارد نمی دانم بخندم یا گریه کنم؟

زیرِ باران کدام خاطره را نگاه دارم و کدام رابشویم





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 56 بازدید
    بازدید دیروز: 10
    کل بازدیدها: 27637 بازدید
  • درباره من

  • جک های روز
    سینا محسنیان
    اس ام اس جک یوزارسیف جدید جک ترکی اس ام اس، جک و پیامک عاشقانه، عکس، موبایل، sms
  • مطالب بایگانی شده
  • اشتراک در خبرنامه
  •